اگر میخواهید از عشق همسرتان مطمئن شوید، این راهها را به هرگز انتخاب نکنید!
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۷۴۴۱۵
در احساسی که با چاشنی عادت و روزمرگی همراه میشود، دیگر از تپشهای قلب و غافلگیریهای هیجانانگیز خبری نیست و زن و شوهرهایی که به این روزها وارد میشوند، به دنبال دیدن نشانهای برای اثبات عشق شریک زندگیشان میگردند. اگر ارتباط عاشقانه شما هم گرفتار روزمرگی شده، باید بیشتر از قبل مراقب آسیب دیدنش باشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید
نکته کلیدی در رفتار با شوهر وابسته به خانواده
میگویم بین من و مادرت یکی را انتخاب کن!
برای نامزدم خانواده یعنی همهچیز. از توجه بیاندازهای که به مادر و خواهرانش دارد و تاثیری که آنها روی تصمیمگیریهایش میگذارند کلافه شدهام. دلم میخواهد نفر اول زندگیاش باشم و مطمئن شوم هنوز دوستم دارد. شاید اگر مجبورش کنم که بین خانوادهاش و من یکی را انتخاب کند، کمی آرام بگیرم و از ترس زندگی با مردی که دوستم ندارد خلاص شوم.
تصور میکنید در زندگی همسرتان فقط یک فرد عزیز وجود دارد و آن هم شما هستید؟ باید باور کنید که در زندگی او هر کسی جایگاه خودش را دارد و از یاد نبرید که آدمها مهره شطرنج نیستند که هر طور دوست دارید آنها را حرکت دهید. اگر به دنبال توجه و محبت همسرتان هستید، بیرون کردن دیگران از زندگی او و گرفتن جایشان شما را به نتیجهای که انتظار دارید نخواهد رساند.
مردها دوست دارند با کسی زندگی کنند که حقوق و آزادیهایشان را به رسمیت میشناسد و به شعور و اختیاراتشان احترام میگذارد. شاید ریشه این خواسته اعتماد به نفس پایین شما باشد و با در تنگنا قرار دادن همسرتان به دنبال پوشاندن ضعفهای خود هستید. البته فراموش نکنید مردی که به این خواسته شما تن میدهد، یا کمبودهایی دارد که با باج دادن به همسرش به دنبال پنهان کردن آنهاست یا اینکه خودش از خانوادهاش دل خوشی نداشته و به دنبال بهانهای برای فاصله گرفتن از آنها است.
میگویم میخواهم ترکت کنم!
احساس میکنم همسرم به اندازه سالهای اول آشنایی شور و هیجان ندارد. یک سال است ازدواج کردهایم و تصور میکنم از روزی که به ماندگار بودنم مطمئن شده دیگر تلاشی برای راضی نگه داشتنم نمیکند. شاید اگر به او بگویم که همیشه در کنارش نمیمانم و اگر این رابطه من را راضی نکند، رهایش میکنم، مثل قبل برای حفظ کردنم تلاش کند.
تهدید کردن شریک زندگی برای دیدن التماسها و تلاشهایش شیوهای تاریخ گذشته برای جلب علاقه اوست. شما با این رفتار خود را به بازی خطرناکی وارد میکنید که ممکن است توان کنار آمدن با عواقبش را نداشته باشید. شاید اگر کمی از نامزدتان فاصله بگیرید، بهخاطر عشق به شما چند قدم به جلو بردارد. اما باور کنید نتیجهای که از این تهدیدها میگیرید موقت است.
شاید مردی که بهخاطر ترس از دست دادن به شما باج میدهد، ضعفهایی دارد و میخواهد با کوتاه آمدن در مورد برخی موضوعات، آن ضعفها را بپوشاند. اما خشم او نسبت به زنی که به جای قرار دادنش در یک رابطه عادلانه او را به چنین موقعیتی وارد میکند، پاسخهای به تاخیر افتادهای را ایجاد میکند تا در آینده دور یا نزدیک همه آسیبهایی که در جریان این رابطه دیده را به شکلی شدیدتر به شریک زندگیاش وارد کند.
برایش خواستگار میفرستم!
پزشک است و شش ماه است از من خواستگاری کرده، اما موضوع را هنوز با خانوادهاش در میان نگذاشته. میگوید در برابر فشارهای خانوادهاش برای ازدواج مقاومت میکند، میترسم یکی از همین روزها مادرش برایش آستین بالا بزند و من را تنها بگذارد. قرار است یکی از دوستانم به عنوان مراجع به مطبش برود و نقش یک دختر عاشق را بازی کند تا مطمئن شویم که جز من به ازدواج با کسی فکر نمیکند یا خیر!
شما با این کار به بازی ناعادلانهای وارد میشوید. باور کنید تا زمانی که بیرون گود ایستادهاید، برچسب زدن بر آدمها و قضاوت در موردشان کاری آسان، اما بینتیجه است. بسیاری از ما دیگران را به رفتاری متهم میکنیم که اگر خودمان در موقعیت آنها قرار بگیریم، ممکن است واکنشی نادرستتر انجام دهیم. شاید اگر شما هم در شرایط خانوادگی او بودید، به زمان بیشتری برای آرام کردن والدینتان و مطرح کردن این موضوع نیاز پیدا میکردید. پس یک طرفه به قاضی نروید و از بیرون گود بر او برچسب نزنید.
نمیگوییم که او قصد ازدواج کردن با شما را دارد یا اینکه میخواهد با این بهانهها برای خود زمان بخرد و بعد شما را رها کند! تنها میگوییم که به جای کمک گرفتن از این راهکارهای دردسرساز، بهتر است صادقانه با او صحبت کنید و چشم انداز دقیقی از آینده مشترکتان را به تصویر بکشید. برای مثال میتوانید از او بپرسید که برای دور زدن موانع و فراهم کردن شرایط برای ساختن این زندگی، به چقدر زمان نیاز دارد و در صورتی که او به زمان تعیین شده و تعهداتی که داده وفادار نماند، فکری اساسی به حال این مرد و این رابطه کنید.
در تمام مدتی که در کنار او هستید از یاد نبرید که میتوانید وفاداری و علاقه نامزدتان را تنها در شرایط برابر و عادلانه ارزیابی کنید و تنها آن وقت است که میتوانید بر نتیجه ارزیابیهایتان تکیه کنید.
مزاحم تلفنیاش میشوم!
یک سال است که نامزدیم. میترسم خیلی چیزها را در موردش نفهمیده باشم. هر وقت در مورد گذشته عاطفیاش از او سوال میپرسم، از جواب دادن طفره میرود. میخواهم تلفنش را به یکی از دوستانم بدهم تا به عنوان یک ناشناس با او تماس بگیرد. میخواهم امتحانش کنم و مطمئن شوم جز من سراغ هیچ زن دیگری نمیرود.
مراقب باشید! شما با این کار به حریم خصوصی او وارد میشوید و با قرار دادنش در موقعیتی وسوسهانگیز، احتمال خطا کردنش را بالا میبرید. باور کنید محک زدن نامزد با قرار دادن کسی سر راه او، حاصلی جز بالا گرفتن تردیدهایی که شما را آزار میدهد نخواهد داشت.
به جای چنگ زدن به این راهها، نگاهی به خودتان و رفتارهایتان بیندازید. آیا شما همینطور که هستید برای نامزدتان ارزشمندید؟ آیا آنقدر به زندگیاش انگیزه و آرامش میدهید که نیاز به حضور فرد دیگری را احساس نکند؟ آیا در لحظات بحرانی این ارتباط، به دنبال راهی تازه برای رسیدن به آرامش میگردید؟ شاید میل شما به امتحان کردن او، از ضعفهایتان ناشی شده باشد. پس به جای تهدید کردن این رابطه، فکری به حال ضعفهای خود کنید.
یادتان نرود که این وسوسه وارد شدن به یک ارتباط تازه نیست که آینده مشترک شما را تهدید میکند، بلکه خلاهایی که در رابطه شما ایجاد شده و فکری به حال پر کردنشان نکردهاید، دیر یا زود به جان این رابطه میافتد و شما را از هم دور میکند. دور کردنی که گاهی تنها به یک رابطه آزاردهنده منجر میشود و گاهی هم پای شخص سومی را به زندگی شما وارد میکند.
خودم را به مریضی میزنم!
احساس میکنم همسرم به من هیچ توجهی نمیکند. حالم بد است و مدام از این دکتر به آن دکتر میروم، اما کسی نمیتواند دلیل دردهایم را پیدا کند. چند بار اولی که به پزشک مراجعه میکردم همسرم با من میآمد، اما بعد از گذشت چند هفته بیتوجهیهایش به سلامتیام شروع شد و با این توجیه که دکترها میگویند چیزیت نیست، از همراهی با من سر باز زد. فاصله میان ما هر روز بیشتر میشود و احساس میکنم چیزی تا پایان زندگیای که با عشق ساختیمش باقی نمانده.
بیتوجهی همسر به سلامتی و آرامش شریک زندگیاش میتواند هر زنی را آزار دهد. اما شاید شما بیآنکه خودتان بدانید به نوعی اختلال روانپزشکی به نام «اختلال تبدیلی» دچار شده باشید. مبتلایان این اختلال علائم روانی را به نشانههای جسمانی تبدیل میکنند و برخی از خانمهایی که از همسرشان توجه کافی نمیبینند و یا نمیتوانند علاقهشان را بهطور مستقیم به همسرشان ابراز کنند، با چنین واکنشهایی برای جلب محبت شریک زندگیشان تلاش میکنند.
فردی که به اختلال تبدیلی مبتلاست، ممکن است بیآنکه از ریشه مشکلش خبر داشته باشد، ناگهان بیهوش شود و یا دردهای آزاردهنده و شدیدی احساس کند که پزشکان ریشهای برای بروزشان پیدا نمیکنند. پس اگر شما هم بدون آنکه ریشه جسمانی مشکلاتتان مشخص شده باشد، مدام از درد و ضعف شکایت میکنید، به جای متهم کردن همسرتان به بیتوجهی، از یک روانپزشک کمک بگیرید.
البته همیشه نشان دادن نارضایتیهای عاطفی با دردهای جسمی، ناهشیار رخ نمیدهد. بسیاری از ما از کودکی تصور میکنیم راه جلب محبت دیگران، بیمار شدن است. به همین دلیل وقتی به دنبال جلب محبت دیگران هستیم، در مقابلشان از دردها و بیماریهایمان شکایت میکنیم. اگر شما هم با این بهانههای هشیار و ناهشیار مدام از دردهایتان شکایت میکنید، بهتر است مثل گروه قبلی به جای متهم کردن همسرتان به بیتوجهی، سری به روانپزشک بزنید و ریشههای روانی این دردها را با کمک او بررسی کنید.
شاید یکی از دلایل بیشتر شدن فاصله میان شما، ضعیف و رنجور بودنتان باشد و همسرتان در آرزوی زندگی با یک شریک با طراوت و پرتحمل باشد که بتواند بار مشکلات زندگی را با او تقسیم کند. پس این زنگ خطر را جدی بگیرید!
حسادتش را قلقلک میدهم!
دوستانم میگویند اگر میخواهی مردی همیشه در آرزوی بودن در کنارت باشد، نباید هیچوقت او را از این موضوع مطمئن کنی. من و همسرم همکاریم و گاهی فکر میکنم بد نیست کمی حسادتش را تحریک کنم و به او ثابت کنم که هنوز هم توانایی جلب توجه دیگران را دارم. وقتی حسادت همسرم را میبینم، احساس میکنم هنوز هم دوستم دارد و برایش مهم هستم.
جلب توجه همسر با تحریک کردن حسادتش، عشق او را به شما بیشتر نمیکند. در چنین شرایطی شما تنها عصبانیت او را تحریک میکنید و با بیشتر کردن تردیدهایش نسبت به صداقت و یا وفاداریتان، پای شک و سختگیریهای آزاردهنده را به رابطه خود باز میکنید. شریک زندگیتان زمانی که توجه مردهای دیگر را به شما میبیند، به جای آنکه احساس کند همسری جذاب و پرطرفدار دارد، تصور میکند فرد مقابلش رفتار مناسبی در مقابل دیگران و در محیط کار ندارد و با خود میگوید «شاید در گذشته او هم اتفاقات ناخوشایندی افتاده که من از آنها بیخبرم!»
باور کنید کنترل بیحد و مرز نشانه عشق نیست بلکه شروع وارد شدن شما به یک رابطه بیمارگونه و آزاردهنده است. پس با دست خود این رابطه را بیمار و فرسوده نکنید. همسر شما کودکی ۶ ساله نیست که با جلب شدن توجه دیگران به داشتههایش، قدرشان را بیشتر بداند. بلکه مردی است که با شروع زندگی مشترک، به دنبال یک همراه و یک رابطه اطمینان بخش میگردد. رابطهای که یکی از اعضای آن خودخواسته تهدیدش نمیکند و آن را به میدان مسابقه تبدیل نمیکند.
منبع: همشهری آنلاین
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ازدواج زندگی مشترک دانستنی های روانشناسی احساس می کنم خانواده اش شریک زندگی باور کنید قرار دادن شاید اگر یک رابطه زندگی اش بی توجهی درد ها شما هم ضعف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۷۴۴۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روشن: بازی با تراکتور برای استقلال حکم مرگ و زندگی دارد
به گزارش ورزش سه و به نقل از اعتماد، در یکی از مهمترین بازیهای این فصل لیگ برتر دو تیم استقلال و تراکتور به مصاف یکدیگر میروند. تراکتور با مربی جدید به فکر روزهای خوب در آینده است و استقلال با مالکان جدید میخواهد صدرنشینی را حفظ کند. نکو و شاگردانش با از پیش رو برداشتن تیم قرمزپوش تبریزی میتوانند گام بلندی به سوی قهرمانی بردارند. به بهانه واگذاری استقلال به پتروشیمی و این بازی حساس با حسن روشن یکی از پیشکسوتان پرافتخار استقلال تماس گرفتیم که صحبتهایمان به دیگر مسائل پیرامون این باشگاه و حواشی چند وقت گذشته کشیده شد که خواندن آن خالی از لطف نیست!
می شود گفت استقلال در صورت پیروزی برابر تراکتور قهرمان لیگ میشود؟
نه! در اینکه یکی از دو تا تیم پرسپولیس و استقلال قهرمان میشوند که بحثی نیست. اما الان تراکتور تیم خیلی خطرناکی برای استقلال است. فوت همسر آقای زنوزی و رایگان کردن تماشای بازی هم میتواند برای تراکتور باعث ایجاد انگیزه مضاعف شود. اینها همه کار میکنند تا بگویند ما برای تیم همه کار کردیم حالا اگر نتیجه نگیرند، مقصر نیستند. این بازی برای استقلال خیلی خطرناک است حالا چه تدبیری برای بازی دارند به خودشان مربوط است، اما اگر بازی را ببرند شانسشان برای قهرمانی بیشتر میشود و اگر نبرند از کورس قهرمانی عقب خواهند بود. تراکتوریها انگیزه خیلی بالایی دارند.
استقلال مقابل شمس آذر از همان ابتدا هجومی بازی کرد. فکر میکنید مقابل تراکتور هم باید هجومی بازی کند؟
با اینکه دارد لیگ تمام میشود، اما استقلال هنوز ثبات ندارد. یک بازی دفاعی کار میکند و یک بازی هجومی و یک بازی معمولی. واقعا نمیشود روی این تیم حساب کرد. خوشبختانه ستاره ندارند که روی آن حساب کنند و بچهها خیلی دونده هستند. من دلواپس این قضیه هستم که چند تا بازیکن پای خودشان را میگیرند و به نظر میرسد به لحاظ بدنی هم نیاز به کار اضافه دارند تا پایشان نگیرد. اواخر لیگ شده و به نظر میرسد به لحاظ بدنی مشکل دارند.
غیبت حسینی میتواند به ضرر استقلال تمام شود؟
به هرحال دروازهبان ذخیره باید یک جاهایی مثل این مواقع به درد بخورد.حالا این بازی اجبار است. من دروازهبان دوم تیم را نمیشناسم، اما باید او را از نظر روحی بسازند. یعنی نباید فقط تمرین فیزیکی داشته باشد. غلامپور کارش سخت است، چون هم باید او را تمرین بدهد و هم روحیهاش را بالا ببرد بقیه و جواد نکونام هم باید روی مسائل روحی این دروازهبان کار کنند. انگلیسیها یک مثالی دارند که به بازیکن میگویند خودت باش و سعی نکن بخواهی خودت را بهتر نشان بدهی. همان که به عنوان رزرو استقلال از این دروازهبان انتظار داشتند و او را جذب کردند، باشد. یکی که میخواهد تست بدهد یک کار فراتر از خودش انجام میدهد تا به چشم بیاید، اما این بازیکنان مورد توجه بودند که قرارداد امضا کردند.
درباره واگذاری باشگاه استقلال چه صحبتی دارید؟
فکر میکنم پرسپولیس را بانک شهر خریداری کرده اما استقلال را نمیدانم! ولی اگر مدیریتش به مسائل آگاه باشد که به نفع استقلال است. منظور من این است اینها باید یک هیات مدیره برای خودشان انتخاب کنند و روی عملکرد مدیر و هیات مدیره و حتی مربی نظارت داشته باشند یا در اعضای هیات مدیره نقش داشته باشند تا بعدها که تیم نتیجه نگرفت، نگویند اینها را ما انتخاب نکردیم! یک هیات مدیره و مدیر درست و حسابی بگذارند و جز اینها یک کمیته فنی قوی انتخاب کنند و قرارداد ببندند تا تیم را جمع و جور کنند.
سهم پیشکسوتان هم ۵ درصد است؛ به شما ابلاغ شده؟
خیر، هنوز به ما که چیزی ابلاغ نکردهاند.
با این تغییر و تحولات و حضور افراد سیاسی فکر میکنید پیشکسوتان از باشگاه مورد علاقه خود دور خواهند شد؟
دور که هستند، اما اگر آدم باشند باید دو تا تفکر داشته باشند، چون تمام باشگاهها روی این دو محور میچرخد: یکی احترام و رسیدگی به پیشکسوت و دیگر توجه به آکادمی. یعنی بچههای مردم که الان پول ندارند، بیایند در این تیمها. باید سرمایهگذاری کنند؛ تبلیغات هم برایشان میشود و رضایت مردم هم هست. اگر به این دو مساله اهمیت بدهند یعنی انتخاب خوبی است.